هنگامیکه متولد شدم به قدری متعجب شدم که یک سال و نیم حرف نزدم.

انسانی واقعا ازاد است که بتواند دعوت به یک شام را بدون داشتن بهانه ای رد کند.
پیوست( به استثنای ادامهای شکمو)

************************************************************
زندگی
به انسوی خاموش زندگی منگر که زندگی فرازو نشیبهای فراوان دارد.

درسته ولی خنده بر هر درد بی درمان (دعواست)

با ارزوی زندگی خوب برای همه ممه عمه و دست اندر کاران وسایر بستگان


عکس روز از نگاه عصر نو

آسمان چشم او آینه کیست
آن که چون آینه با من روبرو بود
درد و نفرین درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود

آه...

گریه مکن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد

چهره اش آینه کیست
آنکه با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود
این گناه از دست او بود

ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود

آنچه کردی با دل من
قصهُ سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود


ای شکسته خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من
نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید خندان
سینه تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود