باید برم یزد !؟؟!؟!؟!


سلام به دوستان خوبم همه اونهایی که اومدن پیشم و منو شرمنده کردن ممنون از همتون..
امروز بعد کلی مذاکرات معلوم شد که باید راهی شهر یزد بشیم (به نظرم اردکان باشیم)
خوب اینم خوبه هم فاله هم تماشا تا به حال که به شهر یزد نرفتم ولی خوب امیدوارم حالا که دارم میرم به من و اکیپی که داره شنبه یا یکشنبه وارد شهر شیرین زبانها میشه بهمون خوش بگذره البته یزدی ها ادمهای مهمون نوازی هستن ما هم میریم تا به شما ثابت کنیم ...

خوب ایشالا اگه خدا بخواد هر هفته میام و یه سری به شما دوستان خوبم میزنم و ایران بی بی رو هم اپدیت میکنم..
ممنون از شما دوستان گلم :
مینا  ـــــ حمید ــــــ مسعود ــــــ قاصدک ــــ محمود ـــــ سونیا ـــــــ رفوزه ــــــ مهدی ـــــ من خودم و مسعود ــــــــ مهدی (اوتانازی) ــــــ و سهیل و ویدا .. و همه دوستانی که  با نظرات دوستانه منو همراهی کردن مرسی از همه بچه ها :
داستان گو --جوک استان --خودکار --مرجان --پیمان --رویا --مینا --ربکا --گلشن غزل --دختری از نسل اریا --فرامرز --بازیهای ps2 --گربه ای روی شیروانی  --گیان --شیرین زبون --عاشق و معشوق --استامینیفون  --اف بی ای --فراموشم نکن --مهسا و. ..
بلاگ اسکای و پرشین بلاگ 
تا خبرهای بعدی میسپارم شما را به خدای بزرگ
یا حق
 

منم رفتنیم؟!؟!؟!؟!؟!!؟

سآخرین حرف!

تو به من خندیدی
ونمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم!
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
وتورفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه ی کوچک ما سیب نداشت!


سلام به همه دوستان خوب و مهربون خودم امیدوارم تو کارهاتون موفق باشید و بر مشکلاتی که براتون بوجود میان فائق بشین و هیچوقت از خودتون ضعف نشون ندین که امکان شکست براتون فراهم میشه همیشه پر قدرت و پرانرژی کاراتون رو انجام بدین جای هیچگونه سوالی برای کسی نذارین ..دنبال ضعفهاتون بگردید و نذارید تا شمارو ازپای درارن همیشه پیروز باشید..

دوستان خودم ... منم به سلامتی باید راهی سفر بشم  وایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ی ی
چه سفری
۱: نه بابا سفر تفریحی نیست
۲:زیارتی هم نیست
۳:سفر کاری هم نیست
پس چیه ؟؟؟؟؟
الان میگم نه بابا سفر اخرت هم نیست سفر .....؟؟؟؟
به دور دنیا هم نیست ..ای بابا پس چیه ؟
موعد اعزامم به خدمت رسید همین ۱۸ باید برم کی میره این همه راهو ..
منم رفتنی شدم امیدوارم بهم خوش بگذره البته اگه دعام کنید حتما میگذره. خدا کنه
به هر حال مام داریم میریم این شتریه که دم همه خونه ها میخوابه کاریشم نمیشه کرد تو این مدت خیلی چیزها از شماها یاد گرفتم خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی کوچکترینش درست کردن یه وبلاگ بود که اگه اینم نبود منم نبود ..چی میگما دم اخری خول شدم!!!!!
چقدر دوست های خوب پیداکردم ای کاش به همین راحتی بود ادم میرفت پشت سرشم نگاه نمیکرد ولی مگه میشه نه نمیشه میخوام خداحافظی کنم از همتون اگه شد میام وبلاگم هر از چندگاهی اپدیت میکنم .
به امید دیدار دوباره
یا حق

 

 

حال گیری ۱۰۰ ده ۱۰۰

سلام به دوستان عزیز

حال گیری

بنام او ... بیاد او ... برای او

محبت شدیدی که سابق به تو ابراز کردم
دروغ و بی اساس بود و در حقیقت تنفر من به تو
روزبروز زیاد می شود و هرچه تورا می شناسم
پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار می شود
در قلب خود احساس می کنم که حتما باید
از تو دور باشم ، من هیچ وقت فکر نکرده بودم که
همیشه با تو باشم . زیرا در ملاقاتی که اخیرا با تو کردم
طبیعت فرو مایه و روح پلیدت را بر من آشکار ساخت
وبنیادی از اخلاق و صفات تو را به من شناساند و مسلما
خشونت و طبع تند خویی تورا بدبخت خواهد کرد
اگر دوستی ما سر بگیرد من عمرم را با
پشیمانی و سرگردانی خواهم گذراند و بدون تو عمرم را در
خوشبختی سر خواهم کرد و در نظر داشته باش که روح من
هیچگاه به تورحم نخواهد کرد و نفرت و دشمنی من همیشه
متوجه توست . این نکته را کاملا بدان ودر نظر داشته باش
ومخصوصا انتظاری که از تو دارم این است و مطمئن باش
من این نامه را از صمیم قلب می نویسم و چقدر تاسف می خورم اگر
در صدد سرخوردگی من برآیی و مزاحم من شوی ضمنا خواهش می کنم
از جواب نامه خودداری کنی زیرا نامه تو خیلی
مزخرف می باشد ولی می توان گفت که
با لطف و طراوت و بطور قطع همیشه
دشمن توهستم وهیچ وقت نمی توانم تصور کنم
دوست صمیمی و وفادار تو هستم و به تو و به محبت تو دل بستم

اکنون اگر می خواهی از محبت واقعی من نسبت به خود

پی ببری نامه را دوباره و یک خط در میان بخوان

همیشه پیروز باشید
یا حق